به گزارش راهبرد معاصر؛ آقای ظریف وزیر امورخارجه، روز گذشته طی یک اظهار نظر به ظاهر برجامی، مجدداً به منتقدان این توافقنامه ایراداتی گرفته که فصل دوم این انتقادات را آقا رئیس جمهور در سخنرانی دانشگاه تهران خود ادامه دادند. این نکته بسیار مهم است که دولت و حامیان آن با چه پیش فرض هایی دوباره به بحث حمله به منتقدان برجام، آن هم در زمان کنونی بازگشته اند؟
همزمانی اظهارات روحانی و ظریف
محمد جواد ظریف دیروز طی یک اظهار نظر گفت: « امکان ندارد بتوانید نقل قولی از من بیاورید که من گفته باشم امضای کری سند است. برخی این جمله را به نقل از من ساختهاند و خودشان هم به من حمله کردند. حتی آقای عراقچی هم نگفتند امضای کری سند است. من در مدت مذاکرات از این لاطائلات زیاد شنیدم و جواب ندادم چراکه طرف دعوای من داخلیها نبودند، بلکه امثال کری بودند». در ادامه امروز، حسن روحانی نیز خطاب به برخی دانشجویان دانشگاه تهران و به بهانه آغاز سال تحصیلی دانشگاهی کشور گفت: « ما با سختی به سمت مذاکره رفتیم و به توافق رسیدیم که این برای عده ای همچون کوهی بود که برسرشان خراب شد. این خیلی وقت برد و ما رسیدیم به نقطه ای که با همین اژانس مشکلات را حل کردیم و پرونده را به اتمام رساندیم که این موضوع برای بعضی ها سنگین بود و این بمبی است که برسرعده ای کوبیده می شود که در روزی می گفتند با مذاکره مشکلی حل نمی شود؛ البته عده ای هم خوشحال شدند». برای درک بهتر این اظهارات باید به چند مسأله مهم و تحلیلی بپردازیم. به طور مثال چرا این اظهار نظرهای بی وقت درست در زمانی ارائه می شود که خبر مهم دستگیری سرشبکه فعال ضدانقلاب در صدر اخبار جهان قرار دارد و اصولاً تأکید چندباره ی روحانی به مسأله رفراندوم و انتقاد شدید اللحن ظریف و رئیس جمهور از منتقدان برجام چرا باید در رسانه ها فراگیر شود؟
تأکید به تکرار اشتباه
همانگونه که رئیس جمهور در یکی از اظهار نظرهای سابق خود گفتگوی مجدد با آمریکا را «دیوانگی» دانست و قدر مسلم، محمدجواد ظریف به شکست برجام پی برده و تنها در اظهار نظر خود سعی دارد بفهماند که برجسته سازی این شکست عملی غیراخلاقی است و باید به مردم امید داد [هر چند غیر حقیقی]، باید خاطر نشان کرد که دامن زدن به موضوع برجام به جز برجسته کردن لاطائلاتی که در سال 1394 در رسانه ها مطرح شده است نتیجه ای نخواهد داد. آقای ظریف مدعی است نه خود او نه معاون وزارتخانه [عباس عراقچی] هیچگاه نقلی به عنوان تضمین بودن امضای سران آمریکا به خصوص «جان کری» مطرح نکرده اند. برای یادآوری این رویداد کافی است که مخاطبان به مصاحبه 31 آذر 1394 خبرگزاری ایرنا با عباس عراقچی باز گردند. عراقچی به صراحت می گوید: «این یک نامه معمولی نیست [تعهد آمریکا]. در روابط بینالملل، نامه دو نفر، تعهدآور است که یکی نامه رئیس دولت است و دیگری نامه وزیر امور خارجه. این نامه، امضای وزیر خارجه آمریکا را دارد و اجرای موفق برجام را تضمین کرده است». این در حالی بود که نه در دولت ترامپ بلکه در ماه های پایانی دولت دموکرات و به ظاهر میانه روی اوباما نیز شاهد نقض تعهداتی بودیم که معاون وزیر امور خارجه کشورمان به دنبال پیگیری این مسأله در هیأت سیاسی 1+5 بودند. آیا می توان گفت که آقای ظریف این عهد شکنی و این اظهار نظر صریح معاونشان را نادیده و یا فراموش کرده اند؟
از آن سوی هجوم سابقه دار رئیس جمهور به منتقدان برجام و سخن از توان دفاعی ایران در برابر حضور پهپاد جاسوسی آمریکایی در آسمان کشور زمانی مطرح می شود که برگ های برنده جموری اسلامی در مواجهه با سران کشور های غربی (به طور مصال همین مسأله پهپاد جاسوسی) نشأت گرفته از اقتداری بوده که عموماً توسط روحیه ی انقلابی منتقدان و دلسوزان بحث توافق جامع بین المللی صورت گرفته است و از این حیث استفاده از استعاره هایی مانند خراب شدن کوه بر سر و یا ضربه بمب بر سر منتقدان برجام، بی لطفی و فرافکنی مدعیانی بوده که هنوز از برجام دفاع می کنند. برجامی که نه در سمت آمریکایی آن خیریت داشته (که در همان ماه های نخست ثابت شده است) و نه در این یک سال اخیر اروپاییان به اذعان دولتمردان خواسته باشند تا تعهدات خود را اجرایی کنند.
چرا طرح دوباره موضوع برجام و چرا امروز؟
با یک نگاه بسیار کلی به رسانه های مهم جهان در 48 ساعت گذشته خواهیم یافت که اقتدار نهادهای امنیتی در دستگیری «روح الله زم» اگر نگوییم در همه خبرگزاری ها در صدر اخبار بوده اما هیچ خبرگزاری مهمی نبوده که از آن به آسانی عبور کرده باشد. بهت و حیرت جریان ضدانقلاب از ابتکار اطلاعاتی ایران و پیچیدن طومار آمدنیوز توسط سازمان اطلاعات سپاه، باعث آن شده که نقل محافل داخلی نیز بحث دستگیری این عنصر معلوم الحال باشد. دولت در این میان نه تنها بدون ارسال هیچ پیام و یا به طور کلی پالسی این دستاورد اطلاعاتی را پاس نداشت، بلکه در اقدامی هوشمندانه توسط جریان اصلاح طلب سعی بر آن داشته با پاتک رسانه ای و به پیش کشیدن مباحث نخ نما شده ای چون برجام ، تعهد کری و بازرسی آژانش بین المللی انرژی هسته ای، از دستگیری زم «گذاری خاموش» داشته باشد. روزه سکوت دیروز دولت اگرچه با اظهارات ظریف افطار شد و در نهایت به سخنرانی رئیس جمهور ختم، اما باید این نکته توسط دولتمردان مشخص شود که آیا آنان، حامیانشان و تیم رسانه ای تحت نظرشان که برای کوچکترین مسائل کشور نیز حق اظهار نظر به خود را می دهند چگونه در برابر دستگیری زم و برخود قاطعانه آینده ی نهادهای امنیتی با شبکه زم در داخل کشور سکوت کرده و در تلاش هستند با برجسته ساختن دوباره موضوع برجام پس از رکود خبری دوران پسا اجلاس سازمان ملل، خود را به ندیدن و نشنیدن بزنند؟
تغییر فضا و ورود به اتمسفر جدید
به نظر می رسد دولت و تیم حامیانش، پس از گذار از مسأله «دستگیری زم» در صدد آن هستند تا موضوع دیگری را به رأس اخبار بازگردانند. به طور مثال نمونه ای را به عنوان مشتی از خروار ِ این راهبرد به نظر می رسانیم. مسعود سالاری یکی از تحلیلگران اصلاح طلب در فضای مجازی نوشت: «صدای بلند مطالبهگری بنیادی جامعهمدنی در خصوص نظارتاستصوابی، از تریبون ریاستجمهوری برای انتخابات پیشروی مجلس، باید با پیگیری و فشار حداکثری جامعهمدنی و به موازات آن، گفتگوی مردان موافق این امر، در داخل ساختار سیاسی با مقامات ذینفوذ و مربوط همراه باشد تا مفید و اثربخش واقع شود». این مسأله ی «جامعیت بخشی» به سخنان رئیس جمهور در خصوص نظارت استصوابی همزمان می تواند دو هدف مهم اصلاح طلبان را فراهم سازد. در مقام نخست آنکه این موضوع فرصت مناسبی را برای تغییر فضایی خبری – رسانه ای کشور نسبت به «دستگیری زم» به وجود آورده و نتیجتاً به پرسش چرایی این کار در روزهای نه چندان دور باید پاسخ بدهند. و در مقام دوم و با نزدیک شدن به انتخابات مجلس 98، می تواند رویای چند دهه ای اصلاح طلبان یعنی عبور از قانون اساسی در خصوص جایگاه شورای نگهبان را به تحقق برساند. از این روی استفاده از استعاره ای چون «جمهوری سوم» توسط حزب کارگزاران سازندگی را می توان بر اساس همین تغییر قانون اساسی و زدودن نهاد شورای نگهبان تفسیر کرد. اگر چه داده ها نشان می دهد که تلاش های انتخاباتی دولتمردان و نزدیکان آن ها به طور کاملا چراغ خاموش در شهرستان ها ادامه دارد و آنان اساساً با اصلاح طلبان رادیکال تر قصد همکاری و ائتلاف ندارند، اما می توان گفت مخدوش ساختن جایگاه شورای نگهبان و وظایفی که قانون اساسی به این نهاد داده است، هدف مشترکی بوده که در آینده دولتمردان و اصلاح طلبان را دوباره همکاسه می کند.